قدت کوتاه و شب رنگ دو چشمت
گهی دلخوش گهی ترسم ز خشمت
چو قاسم با لــــبی پر خنده میگفت
که آزار دادن مـــن گــشته رسمت
***********قاسم رنجبر ****************
دو چــــشم نرگس و ایوان ابرو
منور صـــــورت و خرمایی مو
چو قاسم با دلی غمناک میخواند
بــت ســـیمین و هـــمراز دلم کو
***********قاسم رنجبر ***************
بنازم این هــــمه جور و جفایت
بسوزد هرکه از من کرد جدایت
به سوز دل چنین میخواند قـاسم
کـجــایی تـــا شـــوم بازم فــدایت
***********قاسم رنجبر *****************
بنازم دلبر شــــیــرین تر از شهد
چرا بشکستی بـا یار خودت عهد
به سوز دل چــنین میخواند قاسم
نمی بخــشم تو را حتی در آن لحد
×××××××××قاسم رنجبر×××××××××××××××××
مرا خانه نــشین کــردی تو ای یار
تو ظلم کردی و من هم صبر بسیار
ببین قـــاسم همان ایوب صبر است
چو زخم کهنه ای دارد از این کار
×××××××قاسم رنجبر×××××××××××××
رخت زرد است مثال رنگ پاییز
چو پروین آمد و شد مرگ پرویز
گهی در فکر بابا گه چو خواهر
که با نفرین قاسم گشت گلاوییز
××××××××قاسم رنجبر××××××××××××××××
چو نیلوفر کشیده چترو برسر
چو لاله تکیه زد بر تخت احمر
به سوز دل چنین میخواند قاسم
مگر من از چه کس بودم کمتر
×××××××××قاسم رنجبر÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
به روی سر نهاده چـــــتر چوگان
به پشت چشم کشیده رنگ مرجان
به سوز دل چنین می گــفت قاسم
که بر گرداند و اقبالم چو مژگان
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷قاسم رنجبر ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
به صورت مـــــثل ماه آسمانی
بگیرد دامـــــــــنت آهم زمانی
به سوز دل چنین میگفت قاسم
حرام کردی برایم ایــن جوانی
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷قاسم رنجبر÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
جوانی را فنا کـــــردم برایت
بگیرم حــق من ازتو خدایت
چو قاسم با دل غمگین میگفت
کشد آتش چـو آه مــن سرایت
×÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷قاسم رنجبر ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
ز بی مـهری یــــار دارم شکایت
نویسم از غمش صــــدها حکایت
به سوز دل چنین می خواند قاسم
بسوزد هر که از من کرد جدایت
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷قاسم رنجبر÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
حکایــــتهـــای درد من کتابی است
که عشق نازنینم چون سرابی است
که با سـوز دلش قـــاسم چنین گفت
قیامت آزمــون هــــر جوابی است
÷÷÷÷÷÷÷÷÷قاسم رنجبر ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
تو از من دور گشتی من چه سازم
دعا گـــوی تــــوام بـــعد از نمازم
که با ســـوز دلش قاسم چنین گفت
توباشی مــن ز دنـــیـــــا بی نیازم
÷÷÷÷÷÷÷÷÷قاسم رنجبر ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
چو نامت بر دل من ماندگار است
نباشی این دل من شور زار است
چو قاسم با دل غمگین می گفت
جدایی از مــــرام روزگار است
÷÷÷÷÷÷÷÷قاسم رنجبر ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷